پردیس امام محمد باقر(ع) بجنورد

حاج ولی الله دانش بنیانگذار نخستین دبستان در بجنورد

 

حاج ولی الله دانش

وی در خانواده ای کشاورز به سال ‪ ۱۲۹۲‬ق. دیده به جهان گشود. او تحصیلات مقدماتی را در سبزوار گذراند و پس از آن در مشهد مقدس به تحصیل علوم و معارف اسلامی همت گماشت. بعدها به دعوت یکی از خویشاوندانش به بجنورد آمد و مکتبخانه ای دایر کرد و به تعلیم شاگردان پرداخت. در سال ‪ ۱۲۸۹‬ش. به پاس کوششهای او و همت جمعی از نیکوکاران بجنوردی اولین دبستان بجنورد گشایش یافت و حاج آخوند به عنوان نخستین مدیر دبستان و معلم، تدریس شرعیات، مقدمات، عربی، فارسی و غیره را آغاز کرد. در حقیقت آخوند ولی الله دانش، پدر فرهنگ بجنورد و یکی از برجسته ترین چهره های فرهنگی و معلمان دانشمند و مدرسان فقیه و ادبیات و مقدمات این شهرستان به شمار می رود. حاج آخوند با عقیده استوار، انسانی قانع و درست کردار، و استادی فاضل و بزرگوار بود که در خانه محقری زندگی می کرد و تمام دارایی های خود را به فقرا می بخشید. سرانجام وی در سال ‪ ۱۳۲۹‬ش. دیده از جهان فرو بست.

 

ولی الله فرزند علی در خانواده ای کشاورز به سال 1292 قمری (1251 شمسی) دیده به جهان گشود. جد او «محمد حسین» و پدرش در روستای «دهنه اجاق» جوین سکونت داشتند و نام خانوادگی وی «حاج آخوند» بود. پس از حذف القاب از شناسنامه نام «دانش» را برگزید.

او تحصیلات مقدماتی را در سبزوار گذراند و پس از آن در مشهد مقدس به تکمیل علوم و معارف اسلامی همت گماشت. وی در مدارس علمیه آن شهر و از جمله در مدرسه «خیرات خان» بهره مند شد. اقامت او در مشهد هشت سال به طول انجامید و در همان جا بود که با چگونگی کار مدارس جدیدالتأسیس از نزدیک آشنایی یافت و بر این باور شد که ایجاد چنین مدارسی جهت گسترش سواد و همگانی کردن دانش ها وسیله ای موثر خواهد بود.

آمدن او به بجنورد بنا به دعوت «حاج فتحعلی» یکی از خویشاوندانش که سال ها در این شهر ساکن بود، صورت پذیرفت. با مساعدت وی بود که آخوند ولی الله توانست مکتب خانه ای دایر کند و تعلیم شاگردان را در شهر بجنورد آغاز نماید. در این زمان پدرش نیز پس از فروش املاک خو در «دهنه اجاق» با خانواده اش به بجنورد مهاجرت کرد و با خرید منزلی در این شهر ماندگار شد.

برادر دیگر حاج آخوند «ملا عباس» نام داشت که او نیز در همین ایام به آشخانه رفت و به کار مکتبداری و محضرداری در آن منطقه مشغول گردید.

آخوند ولی الله با وجود علاقه مندی به کار در مکتب خانه همواره در فکر تاسیس مدرسه ای به شیوه جدید بود که در آن معلمان در رشته های مختلف هر یک درسی را تدریس نمایند و دانش آموزان بیشتری بتوانند از تحصیل برخوردار شوند و بدین سان در سال 1289 شمسی نخستین دبستان بجنورد گشایش یافت. به پاس کوشش ها و مساعی و همت جمعی از مردم نیکوکار و خیر اندیش بجنورد، این دبستان به نام «همت» نام گذاری شد و حاج آخوند به عنوان نخستین مدیر دبستان و معلم به همراه چندتن از معلمان، کار تعلیم شاگردان را در این مدرسه چهار کلاسه آغاز کرد.

او در کلاس دوم شرعیات، مقدمات عربی ، فارسی، انشاء و املاء تدریس می نمود و برای درس های خود طرح درس و روش تدریس می نوشت. حاج آخوند در حقیقت پدر فرهنگ بجنورد و یکی از برجسته ترین چهره های فرهنگی و معلمان دانشمند و مدرسان فقه و ادبیات و مقدمات عربی این شهرستان به شمار می رود. او خدمتگزاری صدیق به فرهنگ بجنورد بود که بیش از 50 سال در این راه کوشید و با علاقه مندی و متانت و شکیبایی بسیار به تربیت چند نسل از اهالی بجنوردد همت گماشت.

وی علاوه بر معلمی در مدرسه، در منازل، بانوان و دختران بجنوردی را تعلیم می داده و درس آموخته است. حاج آخوند دوبار به مکه معظمه مشرف شد که هر دو مرتبه نیز به صورت نیابت بود. از وی سفرنامه کوتاهی در شرح مسافرت یک ساله اش به مکه باقی مانده است. او یک بار پیاده به کربلا رفت.

حاج آخوند مسلمانی با عقیده استوار، انسانی قانع و درست کردار و استادی فاضل و بزرگوار بود. او در خانه محقری زندگی می کرد و تا زنده بود اجازه نمی داد آن را تعمیر کنند. حاج آخوند آن چه داشت به فقرا می بخشید. تنها ثروت او کتاب خانه بزرگش بودکه یگانه مونس و همدم واقعی او به شمار می رفت.

حاج آخوند سرانجام در سال 1329 شمسی پس از عمری نیک نامی، دیده از جهان فرو بست. پس از مرگش برای انجام مراسم کفن و دفن او پولی در بساط نبود. از او دو پسر و سه دختر باقی مانده است.

دبیرستانی در بجنورد به یاد بود این بزرگ مرد فرهنگ بجنورد «دانش» نام گذاری شده و هم چنین در زمان ریاست آقای جهانی از شاگردان وی در اسفراین نیز، مدرسه ای در آن شهر در تجلیل از شخصیت او مزین به نام «دانش» گردید.

«او در کار مدرسه و تدریس بسیار جدی و سخت گیر بود و هیچ گونه تبعیضی بین شاگردان قائل نمی شد. حاج آخوند، در آن روزگار یکی از فرزندان خوانین متنفذ را که در درس قرآن پیشرفت نداشت با نواختن ترکه بر کف دستانش تنبیه می کرد و با زدن هر ضربه به او می گفت: «پسر خانه، قرآن نمخانه؟»

 

منبع : دانشوران بجنورد علی اکبر عباسیان - سید احسان سیدی زاده